من دیگه حرفی ندارم
- يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۴ ب.ظ
برایت گردن بندی از گریه خریدم...!
فراموش نکنی که گریه هایم گردن توست...!
خدا را در قلب کسانی دیدم که .... بی هیچ توقعی... مهربانند..
گفتم: خستهام
گفت: "لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53)
گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: "فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم؛
گفت: "فانی قریب" من که نزدیکم (بقره/186)
گفتم: هیچ کسی نمیداند تو دلم چه میگذرد
گفت: "ان الله یحول بین المرء و قلبه" خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)
گفتم: غیر از تو کسی را ندارم
گفت: "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: "و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه میدانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)
گفتم: دلم گرفته
گفت: "بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: "واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)
با خودم گفتم: خداوند!... خالق هستی!... با فرشتههایش!... به ما درود میفرستند تا هدایت شویم؟! ...
پس باید ثابت کنم که شایستهی سلام و درود عرشیانم.
باید گوهر درونم را از هرچه زنگار پاک کنم...
دردم را به که گویم ؟
خواستم با نسیم بگویم ،سر گرم چمن بود .
خواستم بنشینم کنار دریا ،سر صحبت را باز کنم،با ساحل غرق گفتگو بود،
پیچک ناز می کرد بر سپیداری که بر تنه اش پیچیده بود و ....
خواستم با تو بگویم اما در خلوتت صدای غریبه ای را شنیدم .
درد خود را نگاه خواهم داشت ،شاید این سوختن خوشتر از آن افروختن
مجازی هستیم
اما دلمان مجازی نیست ، می شکند
حواست به تایپ کردنت باشد
** حرف آخر **
فکر می کنی الکلی ام
که تا اذیتم میکنی
زود می پرم
همین پرنده ی مهاجری
که این روزها
بخاطر تو
در خودش مست میکند
می خواهم بعد از این
به اندازه ی آسمانی که می شوی
در تو بپرم
گیرم که تف این زند گی
سر بالا نمی رود
کوکتل مولو-تف بخورد به این فواره
گربه ای که در چنگ هایش
ملق می زند
می دانی
عشق را هم اگر به کاغذ تبدیل کنی
موشک می شود
اینکه حالا باید سر به زیر بشوم
تا تو زیر هر چه می زنی
تیر بخورم
روی دیوار اتاقت خشکم بزند
حرفی نیست عزیزم
حرف آخر را کسی می زند
که از خودش پریده است...
خــــدایــــآ,هیـــــ چ تنـــهــآیــــی رو آنقـدر تـنــهآ نکــ ـن...
کـــ ــ ـه به هـر بــی لیــاقتـی بگــــه عشــــــــ ـ ـم...
من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی
ومحکم درآغوشم بگیــری
و شیطنت وارببوسیم
و من نگذارم!
عشق من،بوسه با لجبازی ، بیشتر می چسبد!
هیــ ـ ـ ــسسسسسسس...
عِشـ ـ ـقَم دَر آغُـ ـ ـوشِ دیــ ـ ـ ـگَریـ ـ ـ خوابیـ ـ ـدهـ اَسـتــ ـ
مَبادا بیـ ـ ـ ـدار شَـ ـ ـوَد "وجـ ـ ـدانـش"
ایست!!!!!!!!
آهای عقربه های نامرد شما را میگویم!!
دیگر بس نیست؟
شما را به دقیقه های انتظار آهسته تر
اینجا دلها به صورت متوالی میشکنند!!
یادمان باشد حرفی نزنیم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را
یادمان باشد که روز و روزگار خوش است و...
وتنها دل ما دل نیست...
با سکوت خیلی از مشکلها خودبه خود حل میشه
وقتی میخوای کسی ندونه که عاشقی
وقتی بخوای هیچکس نفهمه دلگیری
وقتی نخوای کسی بدونه ازش بدت میاد
و حتی وقتی که داری تو تنهایی پرپر میزنی
سکوت چقدر میتونه به آدم کمک کنه
وقتی به وقتش ازش استفاده کنیم
اما..
خیلی وقتها
نباید سکوت کردوما سکوت میکنیم
مثل وقتی که آخرین فرصت و
برای گفتن دوست دارم از دست میدیم...
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد میشی بر میگرده نگات میکنه، بدون براش مهمی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی برمیگرده با عجله میاد به سمتت، بدون براش عزیزی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی برمیگرده نگات میکنه، بدون براش قشنگی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه میکنی باهات اشک میریزه، بدون دوستت داره
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یکی دیگه حرف میزنی ترکت میکنه، بدون عاشقته
- ۹۴/۰۹/۱۵